منشور اخلاقی
آخرین خبرها
"موکب محبان الرضای شلمچه" در طول سال آماده میزبانی اردوهای فرهنگی خواهد بود
ساماندهی ترافیکی در سه نقطه تداخلی بزرگراه شهید صدر
اتمام عملیات ساماندهی بوستان نیلوفر تا ۴۵ روز آینده
تأثیر هنر بر روند ارتباطات انسان‌ها و فراموشی نقش موسیقی
پیرامون بوستان نياوران، نفسی تازه گرفت
طرح الگوی خدمت در ۵ محور منطقه یک در حال اجرا است
سرانه پارکینگ های عمومی منطقه ۳ افزایش می یابد
موزه شهرداری تهران راه اندازی می شود
فاز چهارم طرح خانواده یار در منطقه یک آغاز شد
برگزاری مسابقه دوچرخه تعادلی ویژه کودکان در منطقه۱۳
سوگواره‌های حسینی در محلات شمال تهران اجرا شد
پنل های دیوارپوش بدنه پل شهید بابایی جمع آوری شد
اولین طرح احیای کوچه های قدیمی شمیران در مهنا اجرا شد
امکان انتخاب محل هزینه کرد مالیات برای مؤدیان فراهم شد
ایستگاه‌های اتوبوس منطقه یک المان‌های زیبای ترافیکی می‌شوند
با اعلام مسیر جایگزین؛ پل شهدای دارآباد وارد فاز تکمیل شد
بهره‌برداری از ۳۰ پروژه فنی و عمرانی توسعه محله‌ای در منطقه یک
افق سعید، تیمی بدون رقیب در فوتبال کارگران استان تهران
مدیر روابط‌عمومی شرکت پتروشیمی کیان منصوب شد
سوله های اسکان زائر شهرداری منطقه یک به مرکز فرهنگی مناسبت های کل سال تبدیل می شود
تبلیغات
فوری ثبتت
سایت رهبری
ریاست جمهوری
فوری ثبتت
سایت رهبری
ریاست جمهوری
کد خبر: 12414 | تاریخ مخابره: ۱۳۹۸/۱۱/۱۳ - 21:14

ابتکار در گفت‌وگو با کاروکارگر: غایبان سال 57 مفاهیم انتزاعی از انقلاب ترسیم می‌کنند

سرویس سیاسی-حمیدرضا مهدیزاده: مراسم گرامیداشت چهل و یکمین سالگرد پیروزی انقلاب در حالی این روزها برگزار می شود که بسیاری از غایبان تریبون دار امروز کشور در حرکت ملی مردم ایران علیه نظام شاهنشاهی پهلوی نه تنها حضوری نداشتند بلکه عمدتا از منتقدان راه درخشان امام راحل نیز به حساب می آمدند. متاسفانه نسل جوان فعلی که همچنان از طریق رسانه های حکومتی مانند صداوسیما تعاریفی انتزاعی از چگونگی قیام بر ضد نظام اشرافی سلطنتی می شنوند در مواجهه با نقل قول های حاضران در مبارزات سیاسی و تاریخ شفاهی انقلاب مبتلا به پارادوکس‌های جدی شده اند و در دوگانگی حقیقت و دروغ روزگار سپری می کنند. در کنکاش رسیدن به واقعیت اصلی، سراغ فردی رفتیم که او را به عنوان سخنگوی دانشجویان پیرو خط امام پس از ماجرای اشغال سفارت ایالات متحده در تهران، با لقب خواهر مری می شناسند.گفتگو ما با معصومه ابتکار انقلابی سال 57 و معاون فعلی رئیس جمهور در امور زنان و خانواده را بخوانید.

خانم دكتر ابتكار ضمن عرض سپاس به دليل وقتي كه در اختيار بنده و روزنامه كاروكارگر قرار داديد. با توجه به شکل گیری شبهات بسیار در ذهن جوانان امروز آیا از نگاه شما انقلاب در ایران تفاوت ماهوی با سایر انقلاب ها هم عصرش در جهان داشته به نوعی که بتوان انقلابیون ایران را  در تراز بالاتری قرار داد؟
من هم عرض سلام خدمت شما و همكاران محترم تان در روزنامه كاروكارگر دارم و لازم است كه در ابتدا يادي كنم از حماسه عظيم حضور كارگران در انقلاب كه در حمايت از امام عظيم الشان با راه اندازي اعتصابات سراسري در كشور عليه ر‍ژيم ستمشاهي سنگ تمام گذاشتتند.
با شما موافق هستم كه دوره شعارهاي تكراري درباره انقلاب به سرآمده و بايد روند شكل گيري انقلاب به صورت عقلاني و اقناعي براي نسل جوان توضيح داده شود چرا كه متاسفانه ما شاهد هستيم كه در سال هاي اخير عده اي كه نقش چنداني هم در بروز انقلاب نداشته اند با ترسيم هاله اي از قداست بر وا‍ژه انقلاب تعاريف انتزاعي و غير قابل پذيرش به نسل جوان ارائه داده اند كه در مقام عمل نه تنها موثر واقع نشده كه موجب پديد آمدن چالش هاي فكري فروان نيز در متولدين پس از انقلاب شده است. لازم است صريحا تاكيد كنم كه انقلابيون مردم عادی و به دنبال تغییر شرایط بودند. شعارهاي زيبايي چون عدالت اجتماعي، آزادي، برداشته شدن نظام طبقاتي اشرافی حاكم برجامعه، حذف سانسور و خفقان اجتماعي و سياسي محورهاي اصلي شكل گيري انقلاب در ايران بودند.
 برخي از تحليلگران سياسي معتقدند كه امكان اصلاح رژيم پهلوي در سال 56 تقريبا ايجاد شد و استنادشان به نامه سه امضاء مرحوم سنجابي، مرحوم فروهر و شاهپور بختيار است كه بسيار هم تند بود ولي با واكنش خشن ساواك يا سيستم قضائي محمدرضا پهلوي در جهت بازداشت شان روبرو نشد، آيا واقعا امكان انجام اصلاحات به جاي وقوع انقلاب با هزينه هايي به مراتب كمتر از آنچه كه بعدا شاهدش بوديم، وجود داشت؟
به عقيده من دهه فجر فرصت خوبي است براي طرح چنين پرسش هايي، واقعيت اين است كه تاريخ معاصر ايران توسط برخي از افراطيون داخلي كه عمدتا كاسبان انقلاب هستند و معاندين خارج از كشور اعم از طرفداران پهلوي يا رجوي در فضاي مجازي و توسط فيك نيوزها به شدت در حال تحريف شدن است. آنچه كه نسل من و امثال پدر شما از رژيم پهلوي ديده اند به ويژه در زمان محمد رضا، يك سيستم حكومتي كاملا وابسته به كشورهاي بيگانه مخصوصا ايالات متحده آمريكا و انگلستان پس از ماجراي كودتاي 28 مرداد بود.
اختناقي كه ساواك بر كشور پس از كودتا بر عليه دولت قانوني دكتر مصدق به راه انداخت عملا امكان هرگونه نقد جزئي را در دانشگاه توسط اساتيد، دانشجويان و نيز نويسندگان و روزنامه نگاران سلب كرد. در واقع رژيم پهلوي صاحبان انديشه را به جوخه آتش مي سپرد .
تجربه زيستي نسل من و پدران مان نشان مي دهد كه خيلي تلاش شد براي ايجاد اصلاحات مدني ولي انگار محمدرضا بر روي ابرهايي از تكبر و توهم قدم مي زد. كلام تاريخي امام خميني در 15 خرداد 42 كه صريحا بيان داشتند: اي آقاي شاه من به شما نصیحت می کنم! اولين گام ايجاد اصلاح در رويه غلط حكومت داري محمدرضا بود ولي پاسخ وي دستگيري و تبعيد ايشان به نجف شد.
در واقع محمدرضا همه درهاي اصلاحات را بست و برخورد نسبتا ملايم با آن نامه سه امضاء مدنظرتان هم چيزي نبود جز يك نمايش چراكه همان زمان بسياري از جوانان بي نام و نشان مانند پدر خود شما در ساواك به شديدترين وجه ممكن شكنجه مي شدند.
بنابراين نظام پادشاهي در بُعد سياسي از خودش كوچك ترين اختياري براي اداره كشور نداشت كه بهترين مثال ممكن سفر محمدرضا به آمريكا و ديدار با كندي براي عزل علي اميني از نخست وزيري بود كه اتفاقا با اصرار خود كندي به مقام رياست دولت رسيده بود
البته موافقم كه شايد مي شد از راه هاي ملايم تري مانع از بيشترشدن هزينه هاي انقلاب شد ولي اين كه مي شد جلوي انقلاب ملت ايران را از طریق اصلاحات گرفت تقريبا امري محال بود.
آرشيو اسناد ملي ايالات متحده كه در زمان رياست جمهوري آقاي خاتمي منتشر شد، به خوبي نشان دهنده اوج دخالت هاي آمريكا در امور سياسي كشور در دوره پهلوی دوم است و حتي مادلين آلبرايت هم از نقش آمريكا و سي آي اي در كودتاي 28 مرداد، ابراز تاسف كرد.
 گفته مي شود، شاه در اوايل سال 57 و در ديدار با مرحوم بازرگان از وي خواسته بود كه پست نخست وزيري را بپذيرد ولی مهندس بازرگان زير بار نرفت و حتي شاهپور بختيار هم براي پذيرش منصب نخست وزيري شرط گذاشت كه بايد از مجلس راي اعتماد بگيرد! امري كه پس از كودتاي 28 مرداد هرگز سابقه نداشت. آيا بروز چنين رفتارهايي از سوي فرد اول مملكت نشان دهنده پذيرش وي براي انجام اصلاحات در نحوه حكمراني نبود؟
در مورد اول كه مرحوم بازرگان را نام برديد ما هرگز سند رسمي از انجام چنين ديداري را نديده ايم و ایشان هم خودشان از چنين ديداري با شاه قبل و پس از انقلاب صحبتي به ميان نياوردند ولي در مورد بختيار، از زمان نخست وزيري وي تا پيروزي انقلاب كمتر از دوماه طول كشيد پس در واقع محمدرضا وقتي بحران عدم مشروعيت رژيم پهلوي را در داخل وعرصه بين المللي ديد، چاره اي جز پذيرش درخواست بختيار نداشت. ضمن آنكه اكثر اعضاي با شرف جبهه ملي نيز حاضر به مشاركت در دولت بختيار نشدند چراكه ديده بودند شاه شروط دكتر مصدق را هم پس از ماجراي خونين 30 تير پذيرفت ولي با انجام كودتاي آمريكائي 28 مرداد در واقع از پشت به دموكراسي ملت ايران خنجر زد.
 سران همين دولت آمريكا كه كودتاي 28 مرداد را در حمايت از محمدرضا بر عليه دولت قانوني دكتر مصدق هدايت كردند، در پي خروج شاه از ايران بارها با مقامات انقلابي در زمان نخست وزيري بختيار داخل سفارت شان ديدار داشتند و حتي پس از پيروزي انقلاب، كارتر نظام تازه تاسيس جمهوري اسلامي را هم به رسميت شناخت! آيا پاسخ هاي شما براي توجيه اشغال سفارت ايالات متحده در تهران است؟
خير. من فقط به بازخواني يك روال تاريخي در كنكاش چرايي وقوع انقلاب پرداختم و حتما خود شما نيز در مطالعه كتب مربوط به تاريخ معاصر ايران به خوبي با آن روبرو شده ايد و هنوز وارد مبحث اشغال سفارت آمريكا در تهران هم نشده ايم. ولي در خصوص ديدار مقامات آمريكائي با انقلابيون بايد بگويم در اسنادي كه از سفارت به دست آورديم اتفاقا ديديم كه شهيد بهشتي به ژنرال هويزر گفته بود: مردم ايران به دولت آمريكا پس از انجام كودتاي 28 مرداد بي اعتماد شده اند.  در واقع آمريكائي ها اين ديدارها را براي تامين منافع خودشان پس از انقلاب در ايران صورت مي دادند که اگر نشد پروژه کودتا را طراحی کنند.
درست است كه دولت كارتر در ظاهر جمهوري اسلامي را به رسميت شناخت ولي رسانه هاي داخل آمريكا كه روزگاري فكر مي كرديم خصوصي اند و بعدها متوجه شديم كه اتفاقا حكومتي ترين رسانه هاي جهان هستند از فرداي پيروزي انقلاب موج وسيعي از مخالفت با انقلابيون را به راه انداختند و در حقيقت اولين جرقه هاي ايران هراسي را ان بی سی و نیوزویک در همان هفته اول وقوع انقلاب در ابعادي جهاني به راه انداختند.
رسانه هاي آمريكا با ادعاي حقوق يكسان ملت ايران در انقلاب به سراغ تحريك قوميتي از خوزستان تا كردستان رفتند كه كاملا مشخص بود با هماهنگي سي آي اي اين روند خبري براي زدن جرقه درگيري هاي قوميتي و شعله ور شدن آتش تجزيه ايران، ايجاد شده، درست مانند حوادث آبان سال 96 كه متاسفانه منشاء اعتراضات عليه دولت، كاملا داخلي بود و از شرق كشور هدايت مي شد ولي رسانه هاي فارسي زبان سعي داشتند تا با يك هجمه خبري گسترده اعتراضات را به دورترين مناطق روستايي ايران نيز تعميم دهند.
 خانم ابتكار بياييد صريح تر گفت و گو كنيم. آيا با تحليل اين كه ايالات متحده قصد داشت با عدم تامين منافعش در ديدار با رهبران اصلي انقلاب مانند شهيد دكتر بهشتي در فرداي تشكيل جمهوري اسلامي، كودتا كند! قصد توجيه ورود به سفارت آمريكا را داريد؟
به همين صراحت شما صريحا پاسخ مي دهم كه خير اينگونه نيست. تشكل هاي دانشجويي خط امام سوالات زيادي را در گردهمايي هاي متعدد مطرح مي كردند كه اصلي ترين آنها اين بود:چرا اكثر انقلاب هاي ضدامپرياليستي در تاريخ معاصر باشكست از طريق كودتا روبرو شده است؟ نمونه عيني جلوي چشم مان انقلاب مردم شيلي و به قدرت رسيدن دكتر آلنده بود كه با كودتاي آمریکائی ژنرال پينوشه ده ها هزار نفر به خاك و خون كشيده شدند.
بنياد راكفلر در دولت كارتر پس از پيروزي انقلاب نقش اساسي در ادامه حمایت از شاه بازي مي كرد كه اسنادش هم به تازگي در ايالات متحده منتشر شده است. وقتي شاه در ظاهر به بهانه درمان وارد خاك آمريكا شد تمامي تشكل هاي فعال دانشجويي آن حركت كارتر را سيگنالي قوي براي انجام كودتاي مجدد پس از 28 مرداد تحليل كردند. ما در 13 آبان 58 فقط دولت موقت و شوراي انقلاب را در ايران داشتيم. مجلس، قانون اساسي، نيروهاي امنيتي و حتي ارتش فراگير ملي هم نداشتيم پس طبيعتا اركان حكومت از استحكام لازم هم براي جلوگيري از كودتاي مجدد در ايران برخوردار نبود.
 آيا دولت موقت، دولت ملي نبود؟ آیا امام نفرمودند: من به پشتوانه ملت تو دهن اين دولت
(دولت بختيار) مي زنم؟ چرا نظرتان را با مرحوم بازرگان براي اشغال سفارت درمیان نگذاشتید؟ و آيا با ورود به سفارت ايالات متحده در تهران كه منجر به استعفاي دولت مرحوم بازرگان شد رويه نامبارك تخريب دولت هاي قانوني و برآمده از خواست اكثريت مانند دولت رئيس جمهور خاتمي را از طريق گروه هاي فشار غير دولتي ايجاد نكرديد؟
من هم مثل شما معتقدم جوانان امروز كه حوادث ابتدايي وقوع انقلاب در ايران را نديده اند حق دارند كه پاسخ به اين پرسش ها را بدانند پس اجازه دهید كه به نوبت جلو برويم.
دولت مرحوم بازرگان ملي ترين دولت روي كار آمده در ايران پس از دولت مرحوم دكتر مصدق بود ولي مرحوم بازرگان سه مرتبه قبل از ورود دانشجویان به سفارت آمريكا هم استعفاء داده بودند كه امام با قاطعيت نپذيرفته بود. مرحوم بازرگان هم مثل ما دانشجويان به محض ورود شاه به آمريكا موضع تندي گرفته و حتي خواهان استرداد شاه از آمريكا به ايران شدند ولي به دو دليل امكان طرح مساله با ايشان نبود.
اولا، همانطور كه قبلا عرض كردم اركان حكومت در ايران شكل نگرفته بود كه مثلا ما بخواهيم از طريق دفتر نخست وزيري يا وزارت علوم با نخست وزير موقت ديدار كنيم، بحث حضور در شوراي انقلاب هم تقريبا غيرممكن بود.
ثانيا، به فرض پذيرش نظر شما اگر ما با مرحوم بازرگان ديدار مي كرديم و ايشان هم موافقت شان را با اشغال سفارت آمريكا اعلام مي كردند، مي دانيد چه تبعاتي براي ايران در عرصه جهاني ايجاد مي شد؟ جهانيان آن حركت را اقدام دولت ايران به حساب مي آوردند نه صرفا عده اي دانشجوي مبارز كه نگران آينده انقلاب شان بودند. من كتاب تسخير را به زبان انگليسي در كانادا منتشر كردم در حالي كه دولت ايالات متحده اجازه انتشار و توزيع آن را در داخل خاك آمريكا نداد.
از همان سال 2001 كه آمازون كتاب را روي سايتش بارگذاري كرد بسياري از سياستمداران اروپايي در تماس تلفني به خودم گفتند كه كتاب را خوانده اند و حتي وزير محيط زيست سوئد هم كه به همراه هيئت تروئيكاي اروپايي در زمان آقاي خاتمي به ايران سفر کرد به من گفت كه كتاب را خوانده است. وي گفت كه نمي تواند به عنوان يك مقام رسمي اروپايي از اقدام دانشجويان در اشغال سفارت آمريكا حمايت كند ولي درك مي كند كه چرا ما دانشجويان خط امام نگران وقوع كودتاي دوم در ايران بوديم. البته تاکید می کنم که ورود به سفارت امریکا یک پدیده منحصر به فرد بود و اشغال سفارت عربستان یا سفارت انگلستان در تهران هیچ توجیه و نسبتی با آن واقعه تاریخی و انقلاب دوم به تعبیر امام، نداشت. تصور نمي كرديم كه بعدها دولت آقاي خاتمي توسط گروههاي دانشجويي كه توسط مخالفان دولت از بيرون تحريك مي شدند، آن طور مورد هجمه قرار گيرد.
بايد اين نكته را هم بگويم كه آن حركت حاصل همفكري 400 نفر از نخبگان دانشجويي آن روز كشور بود كه مانند امروز هم حكومت ساخته نبوده و نفوذشان در بدنه دانشگاه هم خيلي زياد بود.
نمايندگان آن 400 نفر كه طراحي كار را عهده دار شدند، "من از روز سوم ورود به سفارت به ماجرا پيوستم" همگي معتقد بودند كه با هيچ روشي مانند دادن بيانيه يا تحصن مقابل سفارت آمريكا نمي توان مانع از كودتاي دوم ايالات متحده در ايران شد چراكه ما هيچ نهاد قدرتمند اطلاعاتي و امنيتي حاكميتي در آبان 58 نداشتيم.
در واقع تمامي گزينه ها بررسي شده بود كه بدون خشونت و كوچك ترين درگيري، آن هم براي چند ساعت يا يكي دو روز حضور در سفارت آمريكا مانع از طراحي سناريوی كودتا توسط واشنگتن در ايران شوند. تصور اين بود كه چند ساعت پس از ورود به سفارت نيروهاي شهرباني وارد عمل شده و با بيرون آوردن دانشجويان از سفارت، كار را سامان مي دادند و نيز پيام قدرتمند ما به واشنگتن براي دست برداشتن از رويه هاي منجر به كودتا با استرداد يا اخراج شاه از آمريكا، خيلي محكم مخابره خواهد شد.
شما مي گوئيد اشغال سفارت آمريكا صرفا ريشه دانشجويي داشت ولي من در اسناد بارها خوانده ام كه آقاي موسوي خوئيني ها طراح اصلي اشغال سفارت آمريكا بوده آيا اين پاسخ شما دچار پارادكس نيست؟
خير. آقاي موسوي خوئيني ها نماينده امام در شوراي دفتر تحكيم وحدت بود و دانشجويان هم مي دانستند كه وی از ارتباط خوبي با مرحوم حاج احمدآقا و امام برخوردار است. بنابراين مساله را با آقاي خوئيني ها مطرح كردند. آنچه كه درباره نقش آقاي موسوي خوئيني ها در اين سال ها خيلي گفته شده و حتي در بعضي از موارد با اهداف سوء از سوي عمدتا افراطيون داخلي هم اغراق شده، اين است كه وي
مي توانسته پس از مطلع شدن از طرح دانشجويان، مساله را به امام منتقل كند كه نكرده است!
تحليل آقاي موسوي خوئيني ها در آن مقطع درست بود چرا كه مي گفت اگر من قصد شما را قبل از انجام به امام منتقل كنم و ايشان رضايت بدهند وجهه حكومتي خواهد داشت و براي كشور هزينه هاي بين المللي سنگيني ايجاد مي كند ولي اگر پس از ورود شما به سفارت، امام را مطلع كنم صرفا يك حركت سياسي دانشجويي تحليل مي شود. البته همان زمان هم بين دانشجويان اختلاف بود و نمايندگان دانشگاه هاي علم و صنعت و تربيت معلم به شدت مخالف بودند ولي در نهايت ورود به سفارت آمريكا تصويب شد.
ظاهرا احمدی نژاد به عنوان نماینده دانشگاه علم وصنعت مخاف حمله به سفارت آمریکا بوده و بحث اشغال سفارت شوروی را مطرح می کرده است؟
بله. آقای احمدی نژاد مخالف ورود به سفارت آمریکا بود و در کتاب تسخیر مفصل در این مورد توضیح داده ام.
بعدها مجاهدين خلق (منافقین) هم اعلام كرد كه دانشجويانش در جريان ورود به سفارت آمريكا نقش اصلي را بازي كرده است؟
ادعايشان كاملا دروغ بود. ما نه تنها به مجاهدين خلق و دانشجويان وابسته به حزب توده اجازه ورود به سفارت را نداديم كه حتي به دانشجويان وابسته به حزب جمهوري اسلامي به خاطر فعاليت هاي رسمي سياسي آن حزب نيز اجازه همكاري و بهره برداری داده نشد. باز هم تاكيد مي كنم كه فقط دانشجويان مسلمان پيرو خط امام وارد سفارت آمريكا شدند.
شما اصرار داريد كه ورود به سفارت را ناشي از فرايند كاملا دانشجويي تحليل كنيد ولي خروج تان پس از 444 روز كه منجر به رفتن آقاي بهزاد نبوي به الجزاير و مذاكره با مقامات آمريكا براي آزادسازي گروگان ها شد كه ديگر دانشجويي نبود، آيا طراحي اين جاي كار را هم كرده بوديد؟
پرسش خوبيست. دانشجويان صبح روز 13 آبان 58 وارد سفارت آمريكا در تهران شدند و تا ظهر بر تمام سفارت مسلط بودند. آقاي موسوي خوئيني ها ظهر با دفتر امام تماس گرفته و به حاج احمد آقا اطلاع می دهند. حاج احمدآقا گفته بودند كه امام سرنماز است و بايد منتظر بمانند. در بين نماز ظهر و عصر حاج احمد آقا موضوع را به امام منتقل مي كند و امام مي فرمايند: به دانشجويان بگوئيد خوب جايي را گرفتيد، محكم نگه داريد.
با شنيدن اين جمله امام، تصور همه اين بود كه نهايتا دو روز بيشتر طول نخواهد كشيد و مطابق برنامه از قبل طراحي شده، شهرباني براي پايان دادن به ماجرا با دستور دولت ورود مي كند.
ولي پس از اولين سخنراني رسمي امام بعد از ورود دانشجويان به سفارت، وضعيت به گونه اي ديگر رقم خورد. امام فرمودند: انقلاب دومي در جريان است كه از انقلاب اول بزرگ تر است و از آنجا بود كه سيل مردم از سراسر كشور راهي تهران و سفارت آمريكا در حمايت از دانشجويان پيرو خط امام شد كه تقريبا فهميديم ديگر كار از دست ما كاملا خارج شده است. اكثر جريان هاي سياسي فعال در آن روز كشور از حزب توده گرفته تا حزب جمهوري اسلامي حمايت همه جانبه كردند و حتي بسياري از روشنفكران و نويسندگان نيز حمايت شديدي داشتند و باعث وحدت و یکپارچگی دوباره مردم شد. آن روزها هنوز تشكيلاتي در كشور نداشتيم كه مردم را براي تظاهرات هاي حكومتي مانند امروز بسيج كند و هر روز شاهد راهپيمايي هاي ضد امپرياليستي در سراسر كشور در حمايت از دانشجويان بوديم.
 ولي ظاهرا برخي از سران اصولگراي امروز كه اتفاقا فرياد مبارزه با آمريكاي شان هميشه بلند است آن روز به شدت مخالف ورود شما به داخل سفارت آمريكا بودند و حتي بعضي هاي شان هم گفته بودند كه داخل سفارت آمريكا نماز دانشجويان غصبي به حساب آمده و باطل است؟
بله، برخی آقايان مخالف بودند و امام نیز چنان برسرشان نهيب زدند كه كاملا ساكت شدند.
البته بعدا امام مساله را براي حل و فصل به مجلس محول كردند. نكته مهم در خصوص ورود دانشجویان به سفارت اين است كه محور اصلي شكل گيري وحدت ملي پس از انقلاب شد.اتفاقي مشابه ترور سردار شهید قاسم سليماني.
با ورود دانشجويان به سفارت، آتش درگيري فرقه اي در كشور خاموش شده و اركان سياسي مانند مجلس شوراي اسلامي، شوراي نگهبان، مجلس خبرگان قانون اساسي و مجمع تشخيص مصلحت نظام به سرعت ايجاد شدند كه عملا نگراني ما از انجام كودتاي دوم آمريكا در ايران را براي هميشه مرتفع ساخت. در واقع تمام اركان سیاسی كشور در همان 444 روز بوجود آمد.
 همچنین ساقط شدن دولت مرحوم بازرگان در همان 444 روز و شكل گيري بسياري از نهادهاي حكومتي كه سالها بعد به مثابه دولتي قدرتمند مقابل دولت برآمده از راي ملت ايران بارها و بارها ايستادند!
بله. متاسفانه دولت مرحوم بازرگان با همه خدمات شاياني كه پيش و پس از انقلاب ايفا كردند به دليل اين كه قادر نبودند در آن كوران فوران احساسات عمومي ضدامپرياليستي در ايران و نيز فشارهاي خارجي براي آزادي گروگان ها، راه حل مناسبي پيدا كنند براي مرتبه چهارم استعفاء كردند كه امام هم پذيرفت هرچند كه تا واپسين روزهاي عمر شريف شان امام احترام ايشان را همواره نگاه مي داشتند.
تاسف بزرگ تر جایی است كه بسياري از مخالفان آن حركت، سال ها بعد اشغال سفارت آمريكا را دستاويز مناسبي براي به محاق بردن آزادي هاي سياسي مشروع و محترم دانسته شده مردم در قانون اساسي به بهانه حفظ استقلال و حفظ امنيت، قلمداد كردند.
البته آمريكايي ها هم مي دانستند هرچه فشار سياسي بين المللي بر ايران را بيشتر كنند همين گروه هاي افراطي در داخل كشور به بهانه حفظ امنيت، فشار سياسي داخلي را بيشتر مي كنند كه متاسفانه در ادوار مختلف شاهد این رفتار بودیم از جمله در همين انتخابات اخير با رد صلاحيت هاي گسترده و تامل برانگيز، این پدیده تلخ خود را نشان داده است.
 اگر بازگرديد به همان 13 آبان سال 58 ، دوباره در هيبت خواهر مري ظاهر مي شوي؟ عباس عبدي در مصاحبه با يك نشريه آلماني گفته بود كه اگر برگردد به آن روز ديگر وارد سفارت نخواهد شد!
اگر دوباره برگردم به 13 آبان 58 و رجوع كنم به حال و هواي خودم و دغدغه هايي كه داشتم بايد خدمتتان بگويم كه مشكلي با خواهر مري ندارم.
هرچند كه هزينه هاي زيادي داشت ولي تمام تحولات اجتماعي هزينه دارند از جمله انقلاب ها، اصلاحات و حتي انتخابات هم هزينه دارد. مگر همين الان كارشكني هاي سنگيني كه در كار دولت و به ويژه براي وزيرخارجه دكتر ظريف مي كنند هزينه شكست شان در انتخابات سال 96 نيست؟
ولي كتمان نمي كنم كه خيلي وقت ها از خودم مي پرسم آيا مي شد هزينه ورود به سفارت آمريكا را پائين آورد؟
هنوز كه جواب متقن قابل قبولي پيدا نكرده ام! شاید اگر طولانی نمی شد هزینه کمتری داشت.
 دليل نيافتن پاسخ مناسب براي سوال تان اين نیست كه تصور نمي كرديد ورود به سفارت آمريكا چهار دهه بعد تبديل به حكومتي ترين رويداد ايران خواهد شد؟ و عده ای به اصطلاح انقلابیون روز شنبه شماها را به دليل طرح چنين سوالاتي، تخریب مي كنند؟
بله. متاسفانه امروز كساني كه خودشان را خيلي انقلابي ارزشي به حساب مي آورند همسو با سلطنت طلبان خارج نشين، سر ماجراي سفارت به دانشجويان پيرو خط امام و حتي خود من هجوم مي آورند و اسم رمز مشترك شان هم خواهر مريست! شايد دانشجویان خط امام هرگز در آن لحظه تصور نمي كردند كه چهل سال بعد جريان برانداز فرشگرد اسب زين كند تا جبهه پايداري سوارش شود. اين دلواپسان همان انقلابيون روزشنبه به تعبير شما هستند كه دهه ها پس از انقلاب مدعي پايبندي به ارزش هاي انقلاب اند كه آن را هم دروغ مي گويند.
 براي آخرين سوال بايد يادآوري كنم كه زنان، دانشجويان و كارگران از اصلي ترين گروه هاي شركت كننده در انقلاب بودند. بحث دانشجويان را كه مفصل جلو برديم و در مورد مطالبات كارگران هم از شما نمي پرسم چون در حيطه وظايف كاري تان نيست ولي به عنوان معاون رئيس جمهور توضيح دهيد چرا زنان بي حجاب و با حجاب دوشادوش يكديگر در خيابان ها به صفوف تظاهرات ها پيوستند و حتي در ساواك شكنجه شدند ولي تا سال ها پس از انقلاب مشخصا تا دولت آقاي خاتمي از حقوق اجتماعي و سياسي مطلوب محروم ماندند؟  
اين پرسشي كليدي است. نگاه امام در مورد زنان بسيار مترقي بود .  در همان ایام تلاش می شد خانم ها را از همه عرصه ها دور کنند.
براي ما كه در ابتداي انقلاب حدود 17 سال داشتيم سوالات متعدد ايجاد مي شد كه نگاه امام نسبت به زنان چگونه است و آيا موافق محدوديت گسترده بانوان هستند؟ و يا همان نگاه مرحوم دكتر شريعتي نسبت به حقوق اجتماعي زن در جامعه محقق مي شود؟ و سرانجام این که كدام پارادايم، جريان حاكم برجامعه خواهد شد؟
امام با اين كه هم اعلم بر تمام علماء آن روزگار بودند و هم در جايگاه ولي فقيه بسيار پايبند به رعايت حدود شرعي، ولي از چنان جسارتي در دفاع از حقوق زنان برخوردار بودند كه نظيرش تقريبا در ميان علماي اسلامي و تشييع ديده نشده است.
قطعا حضور زنان در انتخابات و دانشگاه ها با حمايت همه جانبه امام ممكن شد ولي همزمان يك نگاه افراطي هم نسبت به نقش اجتماعي زنان در كشور وجود داشت! ضمن آن كه وقوع جنگ تحميلي هم عامل ديگري شد براي ايثار مادرانه زنان در راستاي گذشت از حق و حقوق اجتماعي شان.
پس از جنگ، حضور اجتماعي زنان در جامعه و دانشگاه تبديل به يك دغدغه بسيار مهم شد و در دوره آقاي خاتمي به اوج رسيد. ايران در حال حاضر يكي از پيشرفته ترين كشورهاي جهان در حوزه آموزش زنان به حساب مي آيد. قبل از انقلاب حدود 38 درصد زنان بازمانده از تحصیل بودند ولی در حال حاضر اين رقم فقط 4 درصد است كه ما براي از بين بردن همين رقم كوچك هم كه شامل دختران اتباع خارجي در كشور مي شود تا پايان دولت رئيس جمهور روحاني و با همكاري جدي آموزش و پرورش برنامه ريزي بسيار گسترده اي انجام داده ايم و اميدواريم با كمك روزنامه نگاراني مانند شما موانع حضور اجتماعي زنان در جامعه را  تا حد امكان مرتفع كنيم.
در خصوص مشكل دردآور كودك همسري هم با كمك فراكسيون زنان مجلس، حمايت همه جانبه رسانه ها و رايزني با مراجع و قوه قضائيه توانستيم لایحه ازدواج زير 13 سال را مطرح كنيم و در همين خصوص مداوم گزارش اقدامات صورت گرفته در حوزه زنان در سايت معاونت امور زنان و خانواده رياست جمهوري، مستمر به روزرساني مي شود.
هرچند كه تا رسيدن به وضعيت ايده آل رفاه، آموزش و امنيت اجتماعي زنان در كشور هنوز راه بسيار زيادي در پيش داريم ولي با نگاه به گذشته شاهد اقدامات بسيار چشمگيري هستيم و اميدوار به فردايي روشن در اين خصوص.
لازم است یادآوری کنم در حال حاضر ایران در صدر لیست جهانی پرداخت برابر دستمزد زنان است، در حالی که هنوز در بسیاری از کشورها حقوق زنان به نسبت مردان حدود سه چهارم و در بهترین حالت نزدیک به نصف است.
در خصوص حق عائله مندی هنوز تفاوت هایی میان حقوق زنان و مردان وجود دارد ولی در اکثر شاخص ها روند تحولات چهل ساله در خصوص بهره مندی زنان از حقوق انسانی شان رو به افزایش است.
در سال 97 نتایج یک تحقیق کاربردی در معاونت امور زنان و خانواده ریاست جمهوری نشان داد که در چهل شاخص اساسی وضعیت زنان بهبود بسیار چشمگیری صورت گرفته است. شاخص های مربوط به آموزش ابتدایی، آموزش متوسطه، آموزش عالی و همچنین بهداشت شیب صعودی چشمگیر داشته است.
شاخص امید زندگی زنان که در ابتدای انقلاب 56 سال بوده، اکنون به 79 سال رسیده است و از بسیاری کشورهای جهان بالاتر است.
البته ما در این سال ها با چالش های زیادی در حوزه ورود زنان به مسئولیت های اجتماعی و سیاسی نیز روبرو بوده ایم. در سال 96 وقتی رئیس جمهور دستور داد که باید 30 درصد مدیریت دولتی در اختیار خانم ها قرار گیرد اولین سوالی که پیش آمد این بود که چرا چهل سال پس از انقلاب در حالی که حدود 40 درصد کارمندان دولت را خانم ها تشکیل می دهند، هنوز به رقم مد نظر آقای روحانی نرسیده ایم؟ پاسخ مشخص است؛ یک نگاه مردسالارانه همواره کارآمدی زنان در بحث مدیریت کلان کشور را به چالش کشیده و در واقع رئیس جمهور روحانی با آن دستور تابوی عدم توانایی زنان در عرصه های مدیریتی کشور را شکستند.
در سال 96 سقف مدیریت سپرده شده به زنان حدود 13 درصد بود و در حال حاضر از مرز 20 درصد عبور کرده و هدفگذاری ما با تمام توان، رسیدن به عدد 30 درصد مد نظر رئیس جمهور است. همین که 4 سفیر زن در این دولت منصوب شده اند نشان از حمایت همه جانبه رئیس جمهور و اعضای دولت در اعتماد بیشتر به خانم ها برای ورود به عرصه های مهم مدیریتی کشور دارد.